Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@11:39:20 GMT

چرا خاتمی چارچوب های نظام را نمی پذیرد؟

تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۶۸۰۳

چرا خاتمی چارچوب های نظام را نمی پذیرد؟

اصلاح‌طلبان به جای اینکه درباره عملکرد ٢۴ ساله خود توضیح بدهند، این روزها طلبکارانه رفتار کرده و جوری اظهارنظر می‌کنند که گویی پیش از این، هیچ جایگاه حقوقی در ساختار قدرت نداشته اند.

به گزارش مشرق ، روزنامه صبح نو نوشت: حوادث اخیر در کشور فرصتی را فراهم آورده تا کارنامه تاریخی جریان‌های سیاسی در داخل کشور، مورد بازبینی و آسیب‌شناسی مجدد قرار بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از این جریان‌ها که از قضا در ایجاد وضع موجود شراکتی اثرگذار دارد، اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبان(یا چپ‌های سابق) به جای اینکه درباره عملکرد ٢۴ ساله خود در دولت‌های مرحوم هاشمی، خاتمی و روحانی توضیح بدهند و دست به شفاف‌سازی در این باره بزنند، این روزها طلبکارانه رفتار کرده و جوری اظهارنظر می‌کنند که گویی پیش از این، هیچ جایگاه حقوقی در ساختار قدرت نداشته و تماما اپوزیسیون قدرت بوده‌اند.

محمدعلی ابطحی رئیس دفتر محمد خاتمی در دولت اصلاحات، اخیرا در مناظره با سعید احدیان، مشاور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، از سه نامه خاتمی به مقامات عالی نظام پرده برداشت و به نوعی از جواب‌نگرفتن این سه نامه، ابراز گلایه کرد. او خطاب با احدیان گفت: «آقای خاتمی سه تا نامه خدمت رهبری نوشت و گفت که این پله‌های سوم را ول کنیم و از پله اول مسائل را مورد رسیدگی قرار دهیم. این نامه ها هنوز پاسخ نگرفته؛ آن وقت شما می‌گویید شما چرا نمی‌آیید».

این بخش از اظهارات ابطحی، تنها بخشی از واقعیت است و او به همه ماجرا که دلیل اصلی جواب‌نگرفتن‌های خاتمی است، اشاره‌ای نکرد. او از اینکه نامه‌های خاتمی به رهبر انقلاب جوابی نگرفته، گلایه‌مند است اما در توضیح اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داده، سخنی به میان نمی‌آورد. اگر چنین اتفاقی واقعی باشد، اما چرا نامه‌های خاتمی بدون جواب ماندند؟

برای پاسخ به پرسش نخست، ابتدا بایستی این امر بدیهی را یادآور شد که جریانات و نیروهای سیاسی در نظام سیاسی، با قبول چارچوب‌های حقوقی آن نظام، دست به کنش‌گری می‌زنند و نسبت به کسب قدرت و حضور در کرسی‌های حکومتی، اقدام می‌کنند. با این توضیح مشخص می‌شود که هیچ جریان و کنشگر سیاسی همزمان با ادعای پذیرش چهارچوب‌ها نمی‌تواند ضد چارچوب‌ها عمل کند و در عین حال از اینکه چرا صدایش توسط ساختار حکمرانی شنیده نمی‌شود، داد اعتراض سر دهد.با توجه به این قاعده فراگیر و البته در نوع خود بدیهی،‌ مشخص می‌شود که چرا نامه‌های خاتمی به وضعیتی که ابطحی مدعی آن است، دچار شده است. محمد خاتمی تاکنون کمتر پیش‌آمده که در بزنگاه‌های سیاسی،کنش معطوف به منافع ملی اتخاذ کند و در عوض با انفعال و همراهی با نیروهای ساختارشکن، زمینه را برای تعمیق و بسط بحران، فراهم آورده است.

اوج رویکرد ضدامنیتی خاتمی، خود را در فتنه سال هشتادوهشت نشان داد که شرح آن، تکرار مکررات خواهد بود. خاتمی و نیروهای وفادار به او در مرزبندی با ساختارشکنان، همواره دچار نوعی بی‌معرفتی و در نتیجه تعلل سیستماتیک بوده‌اند.ایشان به واسطه اتصال تاریخی‌ با رای اقشار خاکستری، نتوانسته‌اند آن‌طور که باید، میان خود و رادیکالیسم، دیوار انفصال بنا نهند. خاتمی تا الان نشان داده که «حفظ صندوق رای»برای او در مقایسه با ایستادن پای ارزش‌های نظام، رجحان قطعی داشته و اگر هم در جایی و زمانی،از هنجارها دفاع و نسبت به براندازان،غیریت پیشه کرده،‌ بیشتر با هدف ارسال پالس همراهانه به قدرت جهت کسب«امکان بازی مجدد»بوده است. به بیان دیگر، دفاع خاتمی از نظام، عمدتا وجه منفعت سیاسی دارد. اما برسیم به پرسش دوم. آیا جواب‌نگرفتن‌های خاتمی، به معنای بی‌اعتباری مجموعه اصلاح‌طلبان در منظر و ماوای حاکمیت است و صدای این مجموعه،آیا اساسا پژواکی در ساختار قدرت ندارد؟یقینا اینطور نیست. اصلاح‌طلبان چنانچه به طور کامل از ساختار رانده و رد آن‌ها زدوده شده بود، در انتخابات‌های مختلف امکان کنشگری پیدا نمی‌کردند و نمی‌توانستند از نامزد مورد نظر خود، حمایت به عمل آورند.خبر دیدار اخیر هیئت‌رئیسه «جبهه اصلاحات» شامل محمود صادقی، حسین مرعشی، ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، بهزاد نبوی، علی شکوری‌راد و فاطمه راکعی با رئیس قوه قضائیه و دبیر شورایعالی امنیت ملی به عنوان دو مقام ارشد حاکمیتی و طرح مطالباتی نظیر رواداری در قبال بازداشت‌شدگان حوادث اخیر، خود گویای آن است که کانال تعامل نظام با گروه‌های به اصطلاح «حلقه واسط» فراخ است و ادعای انسداد سیاسی، ادعایی نارواست. بنابر آنچه ذکر شد، سیاسیون(در همه جای دنیا) تنها در صورتی می‌توانند در درون حاکمیت بازی کنند و برای خود امکان کنشگری تدارک ببینند که نسبت به چارچوب‌ها متعهد و در قبال اصول و ابزارهای سیاست، مقید باشند. نمی‌توان در ضمن ادعای اصلاح‌طلبی، در مقابل انحلال طلبان منفعل شد.

در این میان اصلاح طلبان خود بانیان وضع موجود هستند و به واسطه عملکرد ۸ ساله دولت روحانی باید پاسخگو باشند نه اینکه ژست طلبکارانه بگیرند.

منبع: مشرق

کلیدواژه: تیم ملی ایران قیمت اصلاح طلبان محمد خاتمی محمدعلی ابطحی جبهه اصلاحات حسن روحانی اغتشاشات اغتشاشات ایران بهزاد نبوی شورایعالی امنیت ملی محمدباقر قالیباف حسین مرعشی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت اصلاح طلبان چارچوب ها نامه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۶۸۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بازجویی‌هایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران ختم شد

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یکی از دو کودتای ننگین تاریخ معاصر ایران زمین است که هر دو توسط خاندان پهلوی پدر و پسر صورت گرفت.

کودتایی که علاوه بر نیرو‌های سیاسی، برخی فرزانگان این کشور از جمله علی اکبر دهخدا را نیز به مسلخ برد و نشان داد شبه دمکراسی و شبه مدرنیته شاهنشاهی، با فرزانگانش چگونه سرناسازگاری را گذاشته است.

لغت نامه و امثال و حکم مهمترین پروژه دهخدا

به گزارش خبرآنلاین؛ علی اکبر دهخدا معروف به دخو (نام مستعار او در نشریه؛ مخفف دهخدا) شاعر، طنزپرداز، روزنامه نگار، و مبارز سیاسی بود که فعالیت اش را از دوره قاجار آغاز و در دوره محمدعلی شاه مجله صوراسرافیل را منتشر کرد. صور اسرافیل به دلیل انتشار مقالات انتشار مقالاتی علیه استبداد شاه پس از ۱۳ ماه توقیف وسردبیر آن جهانگیرخان صوراسرافیل به دستور محمدعلی شاه اعدام شد.

پس از آن دهخدا به سوئیس رفت و سه شماره دیگر از صوراسرافیل را در آنجا منتشر کرد. با سقوط سلسله قاجار، و روی کارآمدن پهلوی، دهخدا به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۱۱ چهار جلد از «امثال و حکم» را منتشر کرد. بازگشت دهخدا به ایران هم‌زمان با آغاز مشروطیت بود. دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجم‌آبادی محسوب می‌شود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده است و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خوانده‌است.

پس از پایان نخستین جنگ جهانی، دهخدا از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت، و در دوره‌ی پادشاهی رضاشاه به کار‌های علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. در این دوره است که او به عنوان سیاستمداری میانه رو وارد میدان سیاست ایران می‌شود. او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی‌ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می‌کرد منافع ملی را همواره حفظ کند.

از این رو در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت، مسئولیت ریاست آن را علی‌اکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغت‌نامه پرداخت.

عیادت دهخدا از دکتر مصدق

در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر می‌کرد نمی‌سراید و نمی‌نویسد، می‌گفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آن‌ها در روزنامه‌ها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغت‌نامه وظیفه‌ای دشوار و خسته‌کننده و طاقت‌سوز، ولی واجب را تحمل کند.» در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در هیئت رئیسه شرکت داشت. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.

مهمترین پروژه دهخدا، کار بر روی «لغت نامه» است. پروژه‌ای که عمر گرانقدرش را برای تدوین آن صرف کرد. بنا بر روایت‌های تاریخی و به نقل از موسسه دهخدا، «دهخدا کار تالیف لغت نامه را به تنهایی و در خانه خود انجام می‌داد و نتیجه تحقیقات و پژوهش هایش را بر روی برگه‌هایی یادداشت می‌کرد. پس از آن که بیش از دو میلیون برگه یادداشت جمع شدند، دهخدا به این فکر می‌افتد که این برگه‌ها را در قالب کتاب چاپ کند. با این حال سرمایه‌ای برای این کار نداشت.»

به نظر می‌رسد فرزانگی، و عدم وابستگی به رانت قدرت، گریبانش را می‌فشرد به نحوی که به دلیل فقدان سرمایه قادر به انتشار تنها یک جلد از لغتنامه شد. «دهخدا با رنج زیاد، اندک سرمایه‌ای جمع و اولین جلد لغت نامه اش را در سال ۱۳۱۹ منتشر کرد. او در سال ۱۳۲۰ از مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی بازنشسته شد و همچنان در تلاش برای کسب سرمایه جهت چاپ جلد‌های دیگر لغت نامه بود.» فقدان سرمایه لازم، باعث شد، و ثروت تمام زندگی اش را به مجلس شورای ملی وقت بسپارد: «او در سال ۱۳۲۴ میلیون‌ها برگه‌ای را که حاصل تحقیقاتش در گردآوری لغت نامه بود، به ملت ایران هدیه کرد و آن را به مجلس شورای ملی سپرد.»

پاداش روشنفکر ادیب و مسئول، زندان و قطع حقوق

او از جمله روشنفکران صاحب نامی است که با مشی‌ای میانه، یک پا در قدرت و یک پا در میان مردم داشت و تلاش می‌کرد منافع ملی را همواره حفظ کند. فراستخواه در کتاب کنشگران مرزی، دهخدا را نیز در زمره کنشگران مرزی تحلیل می‌کند. موسسه لغت نامه از نظر فراستخواه و مسئولیت‌هایی که او در زندگی خود برعهده داشته، «عملکردی است در فضای واسط میان دستگاه حکمرانی، از یک سو و حیات مدنی و فکری و فرهنگی و اجتماعی جامعه از سوی دیگر. صص ۳۲ و ۲۲۰» یکی از مهم‌ترین سرفصل‌های زندگی دهخدا، همراهی او با دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی شدن نفت ایران است.

او که خود به زبان و ادب پارسی علاقه و اهتمام داشت، مسئولیت روشنفکری و نقد قدرت و ظرفیت سازی و اصلاح آن به همراه اصلاح جامعه، باعث می‌شد تا از اوضاع و احوال روزگار خود غافل نشده و به حوزه سیاست وارد شد. یکی از فراز‌های روشن زندگی دهخدا حمایت از محمد مصدق در دوران نخست وزیری اش است. این دوستی برای او هزینه سنگینی نیز به همراه داشت. شفیعی کدکنی در دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا گفت: «در حق دهخدا کوتاهی کرده‌ایم، دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را می‌خورَد و هنوز هم می‌خورَد.»

در وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، علی اکبر دهخدا دستگیر و مورد بازجویی‌های فراوان قرار گرفت و دچار لطمات فراوان شد. حقوق بازنشستگی دهخدا قطع و از سخنرانی و فعالیت در مجامع عمومی منع شد و هرچند وقت یک بار جهت پاسخ دادن به برخی سوالات به شهربانی احضار می‌شد.

محمد دبیرسیاقی پژوهشگر موسسه دهخدا می‌نویسد: «آخرین بار در ۲۵ مهر ۱۳۳۲، او را به دادستانی دعوت کردند، و پس از ساعت‌ها معطلی و پاسخ به سوالات تکراری، رنجور و خسته او را به منزل بازگرداندند و در هشتی منزل رها کردند. پیر فرسوده از حال برفته بی آگاهی اهل خانه، ساعت‌ها نقش بر زمین بماند تا خادمی که برای ادای فریضه صبح برخاسته بود، کالبد فسرده اش را به درون حمل کرده و اهل خانه را آگاه ساخته تا تیمارداری وی کنند.» دهخدا بعد از این واقعه با ابتلا به سینه‌پهلوی شدید، سرانجام در هفتم اسفندماه سال ۱۳۳۴ زندگی را بدرود گفت.

محمدرضا شفیعی کدکنی و علی اکبر دهخدا

پهلوی دوم به دلیل همراهی دهخدا با مرحوم مصدق، او را آنگونه نقره داغ کرد که سرمشقی برای دیگر متفکران این مرزو بوم باشد. اندیشمندی که سال‌ها عمر خود را صرف عظمت ایران و ایرانیان کرده بود. به همین دلیل است که کدکنی در پیامی به دهمین مراسم بزرگداشت علی اکبر دهخدا در باره اش می‌گوید: «بنده بار‌ها و بار‌ها هم اندیشیده‌ام و هم گفته‌ام و شاید هم نوشته باشم که در قرن بیستم کسانی که مفهوم ایران را به لحاظِ فرهنگی حفظ کرده‌اند و گسترش داده‌اند و مایهٔ بقاء و استمرار و جاودانگی آن شده‌اند، افرادی هستند که ما در کنار بزرگانِ قدیم‌مان امثال فردوسی و نظامی و سعدی و حافظ باید برای‌شان احترام قائل بشویم و به تناسبِ خدماتی که به فرهنگِ ملّیِ ما کردند، سپاسگزارِ آن‌ها باشیم تا جامعه بداند که ملّتِ ایران قدرشناس پاسداران فرهنگِ ملّیِ او هستند. فکر می‌کنم اگر معدل همه کوشش‌هایی که در این قرن در جهت پاسداری از فرهنگ ملّی ما انجام شده است گرفته بشود، علی‌اکبر دهخدا بالاترین جایگاه را در این برآورد حتماً دارد.»

این گفته کدکنی، برای دانشجویان و استادان رشته ادبیات فارسی، علاوه بر امثال حکم، و لغت نامه، یادآور برخی دیگر از ۲۰ اثر مهم دهخدا از جمله تصحیح دیوان منوچهری، تصحیح دیوان حافظ، تصحیح دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح دیوان مسعود سعد، تصحیح دیوان سوزنی سمرقندی، تصحیح دیوان فرخی سیستانی، تصحیح دیوان ابن یمین، تصحیح لغت فرس اسدی، تصحیح صحاح الفرس، تصحیح یوسف و زلیخا و ... است. از این رو است که می‌گوید: «دهخدا اگر به فرهنگِ دیگری تعلّق داشت، مردم آن فرهنگ، هرقدر هم عقب‌افتاده بودند، بیشتر از این که ما نسبت به او احترام قائلیم، احترام قائل می‌شدند. ما در حق دهخدا کوتاهی کرده‌ایم و نسل‌های اکنون و آینده باید جبران این کوتاهی ما را بکنند. دهخدا چوبِ همکاری و دوستی و عشقش به دکتر محمّد مصدّق را می‌خورَد و هنوز هم می‌خورَد.»

دیگر خبرها

  • نامه سرگشاده محسن رضایی خطاب به محمد خاتمی/ بیانیه فلاحیان در مورد ارتکاب به قتل فرزندش
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • راهبرد اصلاح طلبان برای مدیریت فضای داخلی مجلس دوازدهم/اعتراف تلویحی هم میهن: آشوب‌های ۷۸ کار دوستان ما بود!
  • بازجویی‌هایی که به مرگ رئیس دانشگاه تهران ختم شد
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت‌الله خاتمی اقامه می‌شود
  • تحریف بازدارندگی، سناریوی جدید علیه عملیات وعده صادق/ عبدالحمید می‌خواهد در چارچوب نظام فعالیت کند!
  • نسخه جدید گروهک نهضت آزادی برای اصلاح طلبان
  • استارت انتخاباتی حجاریان!
  • رهبر حزب اصلاح یمن درگذشت
  • افزایش استفاده از پابند الکترونیکی برای زندانیان خوزستان